مدح و وفات حضرت خدیجه سلاماللهعلیها
ای که خواندت حضرت دادار: اُمُّالمومنین هـمسری بر احـمـدِ مـخـتار اُمُّالمومنین نـامِ زیـبایت خـدیـجه؛ الگـوی آئـیـنهها نیـسـت مانـندِ تو در ابـرار اُمُّالمـؤمنین نیمی از اسلام را اموالِ تو چاره نمود ثـروتت شد رحـمتِ بسـیار اُمُّالمؤمنین حفظ کردی بارها جانِ محمّد از خطر هـست مدیـونت دلِ بـیـدار اُمُّالمـؤمنین بـارها کـردی طوافِ خـاتـمِ پیـغـبـران با بصیرت بودی و هوشیار اُمُّالمؤمنین درسِ ایـثار از شما آموخـته ریحانهات میشود این قـصّهها تکرار اُمُّالمؤمنین فاطمه یک روز قطعاً میشود بیواهمه تکـیـه گـاهِ حـیـدر کـرّار اُمُّالـمـؤمـنـین روضه میخوانم برایت دخترت را میزدند در مـیانِ یـک در و دیـوار اُمُّالمؤمنین هیچ میدانی نمیمـاند نه جای سالـمی میرسد بر سینهاش مسمار اُمُّالمؤمنین |